میگوید: «ای انسان! چه چیز تو را نسبت به پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟»
در خطبهای از نهجالبلاغهی امیر، زیبا تفسیر و تشریحش میکند که:
«از سخنان آن حضرت است به هنگام تلاوت: «یا اَیُّهَا الاِْنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ»:
دلیل مغرورشده به کرم حق درحین بازخواست، باطلترین دلایل، و عذر آن فریب خورده بىپایه ترین عذرهاست، او در این زمینه بر جهالت خود اصرار ورزیده.
اى انسان، چه چیز تو را بر انجام گناه جرأت داد؟ و چه چیز تو را به پروردگارت مغرور کرد؟
و چه چیز تو را به هلاکت خود واداشت؟ آیا دردت را درمان، و خوابت را بیدارى نیست؟
چرا به همان صورتى که به دیگرى رحم مىکنى به خود رحم نمىنمایى؟
چه بسا کسى را در حرارت آفتاب مىبینى پس بر او سایه مىاندازى، یا شخصى را دچار دردى مىنگرى که بدنش را مىسوزاند و تو از روى رحمت بر او گریه مىکنى، پس چه چیز تو را بر این دردت صبر داده، و بر بلاهایت توانمند نموده، و چه شادى و سرورى تو را از گریه بر جان خود که نزد تو عزیزترین جانهاست بازداشته و دل تسلاّیت داده؟! چگونه بیم شبیخون خشم حق تو را از خواب غفلت بیدار نمىکند در صورتى که به علّت گناهانت در راه هاى قهر و سلطه او افتادهاى؟!
درد سستى دل را به قوّت اراده معالجه کن، و به هوشیارى خواب غفلت را درمان نما. خدا را بنده باش، و به یاد او انس بگیر، و در حال روى گرداندن از خدا روى آوردن او را به سوى خود مجسم کن که تو را به عفوش دعوت مى کند، و به فضلش مىپوشاند، و تو از او روى مىگردانى و به غیر او روى مىآورى!
بلندمرتبه است خدایى که با این قدرتش چه کریم است! و تو با این ناتوانى و پستى چه جرأتى بر معصیت او دارى! در حالى که در پناه پوشش او مقیمى، و در فراخناى احسانش مىگردى، فضلش را از تو باز نداشته، و پرده حرمتت را ندریده است، بلکه در نعمتى که براى تو ایجاد مىکند، و گناهى که بر تو مىپوشاند، و بلایى که از تو دور مىنماید چشم به هم زدنى از لطفش محروم نیستى، پس به او چه گمان مىبرى اگر او را بندگى کنى؟!
به خدا قسم اگر این برنامه بین دو نفر بود که در قوّت و قدرت برابر بودند، تو اولین کسى بودى که بر زشتى اخلاق و بدى اعمالت به زیان خود حکم مىکردى.
به حق مىگویم: دنیا تو را فریب نداده بلکه تو فریفته آن شدهاى، دنیا پندها را برایت آشکار نمود، و بر عدل و انصاف دعوتت کرد، دنیا با وعدهاى که از رسیدن بلا و درد بر جسمت، و کم شدن نیرویت به تو مىدهد راستگوتر و وفادارتر از این است که به تو دروغ بگوید یا تو را بفریبد.
چه بسا پنددهنده اى از امور دنیا که پیش تو متّهم است، و چه بسا راستگویى از اخبار آن که نزد تو دروغگو به شمار آید!
اگر دنیا را از روى مناطق خراب شده، و خانههاى خالى مانده بشناسى آن را با پند نیکویى که به تو مىدهد و موعظه رسایى که به گوش تو مىرساند همچون دوست مهربانى خواهى یافت که در رسیدن زیان و ضرر به شخص تو به شدّت خوددارى مىکند. دنیا سراى خوبى است براى آن که آن را خانه خود نداند، و محل نیکویى است براى کسى که آن را به عنوان وطن انتخاب ننماید.
نیکبختان دنیا در قیامت آنانى هستند که امروز از دنیا فراریاند.
به وقتى که زمین بلرزد، و رستاخیز با سختى ها و شدائدش محقق شود، و به هر آیینى اهلش، و به هر معبودى بندگانش، و به هر امامى پیروانش ملحق شوند، در آن روز هیچ نگاه خلافى، و قدم نابجایى کیفر داده نشود مگر به عدل و درستى. چه دلیلها که در آن روز باطل شود، و چه عذرها که شخص به آن دلگرم بود مردود گردد! پس به برنامهاى روى آور که عذرت به آن پذیرفته شود، و برهانت به آن استوار گردد، و از دنیایى که براى آن باقى نمىمانى براى آخرتت انتخاب کن آنچه را برایت ماندنى است و براى سفر آخرت آماده باش، به برق نجات دیده بگشا، و بار و توشه آخرت را برپشت مرکبهاى همّت محکم ببند.»